بازخوانی علل حوادث پشت پرده انتخابات 88- 39
بازیگران بیگانه در جبهه دوم خرداد
خبرگزاری فارس: دولتهای غربی گرچه برای رسیدن به اهداف براندازی نرم کار مطالعهای، رسانهای، تشکیلاتی و خلاصه پژوهشی- عملیاتی انجام دادهاند، اما تحقق این خواست به طور مستقیم به چگونگی رفتار بازیگران داخلی ارتباط داشت.
برای واکاوی حوادث و فتنه پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری 88 برآنیم که ساختار، شاکله و اهداف مسببین این غائله که هزینههای گزاف مادی و معنوی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی در بر داشتهاند را مورد بررسی قرار دهیم. از همین رو پس از بررسی " شکلگیری و برخی مؤلفههای ایدئولوژی تجدیدنظرطلبان "، "راهبرد تبلیغاتی و گفتمان انتخاباتی میرحسین موسوی "، "گفتمان محمود احمدینژاد از انتخابات نهم تا دهم ریاستجمهوری "، "بررسی نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری با روش "تحلیل گفتمانی "، "شواهد آگاهی جبهه دوم خرداد از سلامت انتخابات " و "شورش بر جمهوریت " به فصل هشتم یعنی "نقش و تلاش دولتهای بیگانه و اپوزیسیون " میپردازیم:
2. اقدامات و مواضع دولتهای غربی
پیش از بیان اقدامات و مواضع دولتهای غربی یک نکته بسیار مهم را نباید فراموش کرد. دولتهای غربی گرچه برای رسیدن به اهداف براندازی نرم کار مطالعهای، رسانهای، تشکیلاتی و خلاصه پژوهشی- عملیاتی انجام دادهاند، اما تحقق این خواست به طور مستقیم به چگونگی رفتار بازیگران داخلی ارتباط داشت. درباره حوادث پس از انتخابات دهم نمیتوان ادعا کرد که دولتهای غربی به رغم تمهیدات گسترده انتظار چنین رویدادی را با این شدت داشتهاند.
در واقع بخش مهمی از آن ناآرامیها و رفتارهای رادیکالیستی پس از انتخابات به رفتار لجوجانه، غیرمنطقی و پیشبینی ناپذیر نامزدهای انتخاباتی و رهبران جبهه دوم خرداد بازمیگشت. شاید کمتر کسی انتظار داشت که میرحسین موسوی این چنین سرسختانه در مقابل آرای عمومی بایستد و با نام "تقلب " در پی ایجاد آشوب و ناآرامی برآید. همانطور که در داخل ایران و در میان کارشناسان داخلی نیز این واقعیت نامبارک چندان طرفدار نداشت و تصور میشد که این افراد که دههها با انقلاب اسلامی همراهی کردهاند و جزو شخصیتهای طراز اول جمهوری اسلامی بودهاند با تمکین از قانون و آرای مردم به تثبیت نهال مردمسالاری در ایران یاری رسانند. به ویژه که شکست آنها و پیروزی احمدینژاد از قبل هم قابل پیشبینی بود؛ و اگر خلاف این میشد، خلاف انتظار بود.
برای نمونه صادق زیباکلام در مصاحبهای در تاریخ 1388.2.21 (یک ماه قبل از انتخابات) پیروزی قاطع احمدینژاد را با دلایل مستند پیشبینی کرد (همشهری، 1388.2.21)؛ و نیز بسیاری از مؤسسات و نشریات غربی بر اساس دادهها و اخباری که به آنها میرسید، پیشبینی میکردند احمدینژاد رئیسجمهور میشود؛ از جمله مؤسسه صلح آمریکا "دورنمای انتخاب مجدد احمدینژاد را نگرانکننده دانست " (کیهان87.10.2)؛ و روزنامه والاستریت جورنال نوشت: "با وجود تورم، مردم ایران همچنان احمدینژاد را چهرهای مناسب برای دوره بعدی انتخابات تلقی میکنند. " (کیهان، 87.10.2)؛ نیویورک تایمز نیز "احمدینژاد را بخت اول پیروزی " دانست. (همان، 87.11.25)؛ نیما راشدان عنصر ضدانقلاب نیز در سایت رادیو زمانه نوشت: "احمدینژاد تنها رئیسجمهور ایران نیست. او بیش از چاوز و بشاراسد محبوب جریان مقاومت غربستیز، خصوصاً در خاورمیانه و جهان اسلام است ". نشریه مؤسسه بلژیکی مطالعات استراتژیک خاورمیانه نیز نوشت: "شانس بالای احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری با توجه به محبوبیت گستردة وی در میان مردم، باعث نگرانی اصلاحطلبان در ماراتن نفسگیر انتخابات است. " (کیهان، 88.1.24). در میان کارشناسان غربی نیز به نظر میرسد که پیشبینی رفتار افرادی نظیر کروبی و موسوی و خاتمی و نیز شدت آشوبها چندان قابل پیشبینی نبوده است.
* زمینههای فروپاشی جبهه دوم خرداد
آنها گرچه برای رسیدن به این مرحله برنامهریزی و اقدام کرده بودند، اما پیشبرد باقی امور در دست رهبران جبهه دوم خرداد بود. اگر آنان عاقلانه رفتار میکردند و در پی ماجراجویی و قدرتنمایی برنمیآمدند تیر برنامهریزیهای دشمن به سنگ میخورد و مجالی برای گسترش ناآرامیها و آشوبها نمییافت. شاید سخن محمدعلی ابطحی زمانی که ماهها پیش از انتخابات میگفت، موسوی مانند هندوانهای سربسته است و پس از 20 سال سکوت فعلاً نمیتوان او را شناخت، دقیقاً همین جا معنا پیدا کند. وقتی که چهرههای معروف جبهه دوم خرداد سخن از ناشناخته بودن موسوی بر زبان میآورند، دیگر نمیتوان انتظار داشت که سیاستمداران غربی و مدیران پروژه انقلاب مخملی در ایران درباره رفتار موسوی پس از انتخابات پیشبینی دقیقی داشته باشند. به عبارت دیگر چنان که رهبر انقلاب نیز گفتند گرچه وقوع برخی حوادث بعد از انتخابات با وجود علامتهایی که از دشمن میآمد، قابل پیشبینی بود، اما ورود برخی افراد به این مسایل دور از انتظار بود. در واقع همین رفتارهای ناپخته سیاسی بود که بسیاری را در داخل و خارج کشور به تعجب وا داشت و زمینههای فروپاشی جبهه دوم خرداد و ایجاد دردسر برای کشور را فراهم کرد.
* تضعیف "ولایت فقیه "؛ نقطه هجومی غربیها در فتنه
در رفتارشناسی دولتهای غربی نیز به این نتیجه میرسیم که آنها در پی ظهور جریان فتنه و آشوب در ایران، به سرعت درصدد تأمین منافع خود تحت لوای دفاع از حقوق بشر برآمدند. اقدامات آنها در این عرصه شامل طیفی از تعرضات نرم و سخت بوده است که از مسایل فرهنگی و اجتماعی تا تهاجمات دیپلماتیک و عملیاتی را در برمیگیرد. مهمترین هدف سیاسی غرب در اوج آشوبها "تضعیف نقش سیاسی ولایت فقیه و در صورت امکان حذف این جایگاه از نظام سیاسی ایران " بود. پس از بازگشت آرامش نیز محوریترین سناریوی غرب، باز نگهداشتن پرونده بحران به اتکای نیروهای داخلی بدون نیاز به مداخله آشکار خارجی و با محوریت و نقش آفرینی دانشگاهها بود.
غرب برای پیشبرد براندازی نرم و از آنجا که معتقدند از تحولات اجتماعی و سیاسی ایران عقب هستند و برای جبران آن بر سیاست "لزوم ارتباط جدی با جامعه ایران " تأکید کردهاند. این ارتباط با جامعه و مردم ایران در دو سطح فیزیکی و مجازی پیگیری میشود و لذا به جز فعالیت رسانهها بهرهگیری از روشهایی که تسهیلکننده حضور سیاسی جدی غرب در ایران باشد، از جمله ایده تأسیس دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران که در اواخر دوره بوش و ماهها پیش از انتخابات مطرح شد، نقش برجستهای پیدا میکند. آنها بر این باورند که ارتباط این دولتها با مردم ایران باید در قالب " دیالوگ " باشد و صرف القای یک طرفه عقاید و تحلیلها کافی نیست، بلکه از این ابزار باید برای جبران کمبود اطلاعات واقعی از جامعه ایران بهره برد. به این منظور توسعه کارکرد سفارتخانههای غربی در تهران نیز میتوان نتیجهبخش باشد. در این چارچوب میتوان گفت که گرچه هدف متوسط دولتهای غربی، ایجاد و تقویت حضور سیاسی کارآمد در ایران است، اما هدف کلان آنها حرکت از حضور سیاسی به سمت دستیابی به حضور اجتماعی است. این برنامه در وهله اول از طریق توسعه برنامههای اجتماعی سفارتخانهها انجام میشود.
* نقش سفارتخانه انگلستان در براندازی انقلاب اسلامی
وزیر خارجه ایران، منوچهر متکی در دیداری که روز یکشنبه 31 خرداد با برخی سفرا و نمایندگیهای سیاسی کشورهای خارجی داشت به برخی از این اقدامات اشاره کرد. او به طور ویژه از فعالیتهای سفارتخانه انگلستان سخن گفت. مطابق این بیانات مشاهدات وزارت خارجه ایران نشان میداد که انگلیس در سه سطح "رسانهای "، "اطلاعاتی " و "امنیتی " از مدتها پیش از انتخابات ایران را هدف گرفته بود. نخستین خطی که آنها پیش گرفتند تحریم انتخابات و القای آن در داخل ایران بود تا کسی مشارکت نکند. اقدام دوم انگلیسیها اعزام مسافرانی بود که با اهداف اطلاعاتی و امنیتی به ایران میآمدند. در این مدت تعداد آن مسافران به حدی افزایش یافت که پرواز معمولی و کوچک خط تهران- لندن به یک هواپیمای جمبوجت بوئینگ 747 تبدیل شد.(1)
بر همین اساس سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز در روز دوشنبه 8 تیر خبر از دستگیری برخی از کارمندان ایرانی سفارت انگلیس داد که در راستای اهداف سفارتخانه این کشور به اقداماتی غیرقانونی اقدام کرده بودند.(2)
* افشاگری حسین رسام از سفارت انگلیس
حسین رسام که از جمله آن افراد بود، در روز 17 مرداد و در جلسه دادگاه به ابعاد دیگری از دخالت سفارت انگلیس در مسائل مربوط به انتخابات ایران اشاره کرد. رسام مسئول بخش سیاسی و امنیتی سفارت انگلیس در ایران بود که پیش از آن در جریان پرونده هستهای ایران با ارائه تحلیلهای جهتدار به دیپلماتهای انگلیسی از اوضاع ایران عملاً به رفتارهای ضدایرانی آنان دامن زده بود. او در بیانات خود گفت که وظیفه اصلیاش در سفارت انگلیس، جمعآوری اطلاعات و اخبار موردنیاز این کشور توسط "مرتبطین " در تهران و شهرستانها بوده است. رسام بیان کرد که در طول 5 سال گذشته با 130 نفر به عنوان مرتبط در تماس بوده که در طول یکسال اخیر 50 نفر نیز به این تعداد افزوده شده است. او محل ملاقاتها را در رستورانها و کافیشاپها اعلام کرد. رسام افزود: دولت انگلستان برای اعمال سیاستهای خود در قبال ایران نیازمند درک و شناخت درست از تحولات کشورمان بود و وظیفه من در سفارت انگلیس این بود که اطلاعات و اخبار را از طریق ارتباط با شخصیتهای مرتبط جمعآوری و تحلیل کنم و آنها را در اختیار انگلیسیها قرار دهم. این کارمند محلی سفارت انگلیس از افرادی همچون عطریانفر، سعید لیلاز و شمسالواعظین به عنوان برخی از مرتبطین مهم خود نام برد. رسام همچنین بیان کرد که از طریق "ماهر " مشاور موسوی در انتخابات با ستاد وی در ارتباط بوده است.(3)
نباید فراموش کرد که در پی تحولات سالهای گذشته دولتهای غربی به این باور رسیدهاند که آنتیتز انقلاب اسلامی را باید در همین ساختار موجود سیاسی و از داخل تجدیدنظرطلبان مدعی انقلاب اسلامی جستجو کرد. این رویکرد که منافاتی با پذیرش و تعامل با "جمهوری اسلامی " ندارد قائل است که تهدید اصلی هویت این نظام که در رهبری و ولایت فقیه متبلور میشود، از "درون " بوده و هرگونه تهدید خارجی با هدف براندازی باید نقش مکمل و کاتالیزور را داشته باشد. لذا همراه کردن مستقیم یا غیرمستقیم پیش قراولان انقلاب و وابستگان و اطرفیان آنها، مدیریت فکری و رفتاری گروهها و شخصیتهای مرجع از هر صنفی، نفوذ جدی و مؤثر در نهادهای انقلاب به خصوص سپاه پاسداران و در یک کلام نفوذ نرم در پشتوانههای هویت و مشروعیت نظام اسلامی بیش از همیشه موضوعیت یافتهاند. آنها همچنین معتقدند که با تمرکز بر مسایل اقتصادی و بحران کارآمدی و برجسته کردن فشارهای اقتصادی، نسبت به مسایل سیاسی کمتوجهی کردهاند. به اعتقاد آنان هیچ تورمی موجب تظاهرات مردمی نمیشود، اما یک مطالبه سیاسی جدی موجب بروز چالش خواهد شد.(4)
ادامه دارد....
پینوشت:
1. "متکی در جمع سفرای خارجی مقیم ایران "؛ خبرگزاری فارس، یکشنبه 31 خرداد 1388.
2. "کارمندان ایرانی سفارت انگلیس وادار به اقدامات خلاف قانون شده بودند "؛ روزنامه کیهان؛ سهشنبه 9 تیر 1388؛ ش 19399.
3. "پشت پرده ارتباط "حسین رسام " با ستاد موسوی "؛ پایگاه اینترنتی شبکه ایران؛ 17 مرداد 1388؛ شماره خبر: 23261.
4. جمشیدی، محمد، "رویکردها و اقدامات مداخلهجویانه غرب در انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران "؛ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی؛ مرداد 1380؛ ش 9762.
منبع: کتاب شورش اشرافیت بر جمهوریت
:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11